به گزارش تجارتنیوز، قیمت خرید دلار در بازار آزاد امروز پنجشنبه ۱۰ تیر با 249 تومان کاهش، 25,151 تومان معامله شد. در طی معاملات امروز، 25,344 تومان بیشترین قیمت و 25,069 تومان کمترین قیمت ثبت شده برای دلار است. همچنین، بانک مرکزی قیمت خریددلار رسمی را ۴,۲۰۰ تومان اعلام کرده است.
جدول مقایسه قیمت ارزها و قیمت خرید و فروش دلار
ارز | قیمت لحظه | تغییر |
---|---|---|
دلار | 25,151 | -249 (%-0.98) |
دلار سبزه | 17,940 | -60 (%-0.33) |
دلار افشار | 12,860 | 0 (%0.00) |
تاریخ بروزرسانی: ۱۴۰۰/۰۴/۱۰ |
جدول قیمت خرید و فروش دلار در چند روز اخیر
ارز | قیمت | تغییر | تاریخ |
---|---|---|---|
دلار | 25,151 | -249 (%-0.98) | 1 روز پیش |
دلار | 25,400 | 435 (%1.74) | 2 روز پیش |
دلار | 24,965 | 253 (%1.02) | 3 روز پیش |
تاریخ بروزرسانی: ۱۴۰۰/۰۴/۱۰ |
بانک مرکزی و قیمت خرید دلار
بیشتر درآمد ایران از فروش نفت حاصل میشود. این درآمد به شکل دلار در اختیار بانک مرکزی قرار میگیرد که به ریال تبدیل شود. ایران میتواند این پول را به اقتصاد کشور تزریق کند، با آن کالای خارجی بخرد، آن را در اختیار واردکنندگان بگذارد یا بهجای این کارها از درآمد خود برای سرمایهگذاری و توسعه زیرساختهای کشور استفاده کند.
در حالت عادی باید دلار به شکل درآمد ارزی در اختیار صادرکنندگان و صاحبان صنایع کشور باشد؛ اما در ایران بهخاطر عظمت غولآسای شرکت نفت، بیشترین حجم دلار به بانک مرکزی منقل میشود و در اختیار دولت قرار میگیرند.
به همین دلیل بانک مرکزی بهسادگی قادر است با تزریق ارز، قیمت دلار را کم کند یا با متوقف کردن عرضه آن باعث گران شدن ارز شود. برای همین در کوتاهمدت اثر بانک مرکزی بر نرخ ارز بیشتر از وزارت صمت است.
تاریخچه مختصر قیمت خرید دلار
در سال ۱۳۵۷ نرخ رسمی دلار ۷ تومان بود. دولت بهخصوص در سالهای جنگ سعی میکرد قیمت ۷ تومانی را نگه دارد، به شکلی که در سال ۱۳۷۰ با وجود قیمت ۱۴۲ تومنی بازار، نرخ رسمی ارز ۶ تومان بود.
آغاز دور دوم ریاستجمهوری آیتالله هاشمی رفسنجانی مصادف بود با اولین تلاش برای تکنرخی کردن ارز و استفاده از منابع ارزی کشور برای سازندگی.
از سازندگی تا اصلاحات
اما بازار گوش به فرمان سردار سازندگی نماند. وقتی سیدمحمد خاتمی دولت را با ارز ۱۷۵ تومانی تحویل میگرفت، بازار آزاد رقم ۴۷۸ تومان را به عنوان قیمت میشناخت.
دولت خاتمی تا ۱۳۸۰ به نرخ ارز دولتی دست نزد. اما مردم خوشبین به آینده هم باعث شدند که ارز همگام با تورم رشدی معقول داشته باشد و با وجود ناهمواریهای ۱۳۷۸ به مرز ۸۰۰ تومان برسد.
دوران احمدینژادی
همه منتظر بودند که در دور دوم ریاستجمهوری خاتمی فنر تورمی در برود. اما خاتمی دلار ۹۰۰ تومانی را به سلامت به محمود احمدینژاد تحویل داد.
دور اول ریاستجمهوری احمدینژاد به خیر گذشت. اما در سال ۹۰ دلار ۱۱۰۰ تومانی به ۱۸۰۰ تومان و سال بعد به مرز ۴ هزار تومان رسید.
و اما حسن روحانی
مردم زخمخورده از این حادثه، سراغ حسن روحانی رفتند، مردی که توانست تا سال ۱۳۹۶ نرخ دلار را در کانال ۴ هزار تومان نگاه دارد.
اما در سال ۱۳۹۷ و در پی تصمیمهای عجیب دونالد ترامپ و اعمال تحریمهای ظالمانه و برخلاف توافقهای بینالمللی، کلید بازار از دست روحانی افتاد و قیمت دلار با سرعتی عجیب پر کشید.
بازار ارز کجا است؟
وقتی از بازار ارز حرف میزنیم منظورمان میدان فردوسی، سبزهمیدان یا میرداماد نیست. در اصطلاح اقتصادی، بازار بهعنوان محل به هم رسیدن عرضه و تقاضا تعریف میشود. پس برای درک بازار ارز باید متقاضیان و عرضهکنندگان دلار را بشناسیم.
همانطور که گفتیم خریداران نفت بزرگترین عرضهکننده دلار هستند. اما هر غیرایرانی که کالایی ایرانی بخرد بهنوعی در عرضه ارز نقش دارد. به همین دلیل گردشگرهایی که به ایران میآیند یکی از بهترین منابع عرضه دلار هستند، بهخصوص که هیچ کشوری (غیر از ایران) نمیتواند ورود گردشگر به ایران را تحریم کند.
متقاضیان دلار به دودسته سفتهبازها و متقاضیان واقعی تقسیم میشوند. واردکنندهها، صاحبان صنایع که به خرید از خارج نیاز دارند، مسافران خارجی و بهطورکلی هر کس که جنس خارجی میخرد، متقاضی واقعی ارز است.
اگر اتفاقی بیفتد که تقاضای خارجی برای کالا و خدمات ایرانی زیاد شود (مثل رشد عطش گردشگرها برای بازدید از ایران) سمت عرضه سنگین میشود و دلار ارزان میشود. در مقابل تحریم و تنشهای بینالمللی منجر به افت عرضه و رشد قیمت دلار میشود.
دلیل نوسانهای قیمت خرید دلار
اگر قیمت دلار کم شود چه اتفاقی میافتد؟ سفر خارجی، گوشی موبایل و خودروی خارجی ارزان میشود. عده زیادی دلشان میخواهد یک سفر به فرانسه بروند و وقتی برگشتند آیفون جدید و سانتافه نو بخرند. سنگینشدن کفه تقاضای دلار باعث میشود نرخ ارز بالا برود.
اگر قیمت دلار بالا برود، عده زیادی سفر خود را لغو میکنند، گوشی خود را عوض نمیکنند و به همان ۲۰۶ رضایت میدهند. کم شدن تقاضای دلار قیمت آن را متعادل میکند.
به همین دلیل وقتی یک اتفاقی بیفتد که دلار بالا برود، دلایلی برای پایین آمدن قیمت ایجاد میشود و وقتی قیمت پایین بیاید، نیرویی قیمت دلار را بالا میکشد. برای همین قیمت دلار بهطور مداوم نوسان میکند.
اما چرا نمودار ارز بهطورکلی صعودی است؟ یک توجیه این است که از نظر ریاضی، شیب نمودار تغییرات ارز باید برابر باشد تورم ایران منهای تورم آمریکا. یعنی عددی بین ۱۰ تا ۲۰ منهای ۲ تا ۴ درصد. پس قیمت دلار با شیب سالانه ۶ تا ۱۸ درصدی رشد خواهد کرد. (رشد قیمت هر چهار سال تا دو برابر)
قیمت واقعی خرید دلار
شاید شما هم شنیده باشید که میگویند نرخ حقیقی دلار فلان قدر است. آدمهایی که در مورد نرخ حقیقی حرف میزنند همیشه دودسته هستند. اگر قیمت دلار در بازار ده هزار تومان باشد، دسته اول میگویند قیمت واقعی ۴۰۰۰ تومان و اختلاف قیمت حباب است، دسته دوم میگویند قیمت واقعی بالای ۲۰ هزار و نرخ بازار سرکوبشده است.
کدام دسته درست میگویند؟ هیچکدام! نرخ حقیقی ارز (RER) یک قیمت نهانی و سری نیست که درنهایت قیمت بازار به سمت آن حرکت کند. نرخ حقیقی با ارزش ذاتی فرق میکند. مثلا تصور کنید بانک به پول شما ۱۰ درصد سود بدهد. اما تورم ۱۵ درصد باشد. نرخ بهره واقعی میشود منفی ۵ درصد. یعنی شما با گذاشتن پول در بانک ضرر میکنید.
نرخ واقعی دلار هم به همین شکل است. قیمت دلار آمریکا، ضربدر تورم آمریکا، تقسیم بر تورم ایران میشود نرخ واقعی ارز. اما این نرخ چه معنایی دارد؟
معنی نرخ حقیقی ارز
فرض کنید با یکی از دوستان ژاپنی خود میخواهید به آمریکا سفر کنید. قیمت یک شب هتل ۱۰۰ دلار است. با یوروی ۱۰ هزار تومانی یک شب هتل برای شما یکمیلیون تمام میشود که خیلی گران است. همین اتاق برای مهمان ژاپنی ۱۰ هزار ین میشود که خیلی ارزان است.
برعکس این شرایط را خیلی سادهتر میشود تصور کرد. شما با یک دوست آمریکایی به رستوران میروید و غذای ۵۰ هزار تومانی سفارش میدهید. گرانی غذا شما را اذیت میکند اما دوست آمریکایی از غذای ۵ دلاری خود بهشدت راضی است.
برای هر دوی شما غذا ۵۰ هزار تومان و یک دلار ۱۰ هزار تومان است، اما برای این که دوست آمریکایی بتواند حال شما را درک کند باید قیمت غذا را با نرخ واقعی دلار (مثلا هزار تومان) حساب کند. برای او هم غذای ۵۰ دلاری گزینهای اقتصادی بهحساب نمیآید. (هزار تومان بودن نرخ واقعی به معنای گران یا ارزان بودن نرخ ۱۰ هزار تومانی نیست. بلکه قدرت خرید شما را نشان میدهد.)
با ۱۰۰۰ دلار در آمریکا یک سبد از اقلام مصرفی میخریم. همین ۱۰۰۰ دلار را به ریال تبدیل میکنیم و به بازار میرویم تا خرید کنیم. آیا میتوانیم در ایران دقیقا همان مقدار کالا را خریداری کنیم؟ قیمت دلار طوری تغییر میکند که پاسخ به این سوال همواره بله باشد. اگر سبد ایرانی بزرگتر یا کوچکتر شود، میفهمیم که نرخ حقیقی ارز با نرخ واقعی همخوانی ندارد.
چرا دلار باید ارزان شود؟
خیلیها دوست دارند دلار ارزان شود. آنها باور دارند:
الف- صنعت داخلی پاسخگوی نیاز مردم نیست و رشد قیمت دلار زندگی را سخت میکند. ازآنجاییکه بیشتر نهادههای تولید (از جمله ماشینآلات) وارداتی هستند، گران شدن دلار یعنی نابودی کار و سرمایه ایرانی.
ب_ چه کسی گفته که واردات و سفر بد است؟ واردات میتواند واردات کامپیوتر بهتر و تجهیزات راهسازی بهروز باشد. مردم میتوانند سفر کنند و تجربه به کشور وارد کنند. چرا فکر میکنیم مردم فقط برای خرید گوشی و تیشرت دلار میخواهند؟
ج- نرخ ارز که بالا برود، دولتها احساس میکنند درآمدشان بیشتر شده است. فقر مردم و ثروت دولت، یعنی افزایش شکاف حاکمیت و ملت. گران شدن ارز و افزایش کاذب درآمد دولت، بیتدبیری مسئولین را پنهان میکند.
د- افزایش نرخ ارز بهمعنای پهنکردن فرش قرمز برای خارجیها به بهای تنبیه نیروی کار ایرانی است. خارجیها کباب ارزان بخورند درحالیکه کارگر دستش به نان خالی هم نمیرسد؟
چرا دلار نباید ارزان شود؟
در مقابل هستند کسانی که از رشد قیمت ارز استقبال میکنند:
الف- تثبیت اجباری قیمت دلار مشکلی را حل نمیکند. اگر روابط خارجی خوبی نداریم، اگر تولید ملی نداریم، اگر کسی کالای ایرانی نمیخرد، با تزریق مُسکنِ نفتی نمیشود سرطان را درمان کرد.
ب- با کاهش کاذب نرخ ارز، گران شدن قالی ایرانی و کاهش تقاضا برای فرش، کارگاه فرشبافی جای خود را به نمایندگی سامسونگ میدهد. کاهش نرخ ارز یعنی یارانه دادن به شرکتهای خارجی از طریق تنبیه شرکتهای داخلی.
ج- کاهش نرخ ارز بهظاهر وضع مردم را بهتر میکند. اما با تعطیل شدن کارگاهها و از بین رفتن مشاغل، با وجود ارزان شدن برخی از کالاها، مردم پول کافی برای خرید نخواهند داشت.
د- تزریق ارز دولتی و نفتی باعث به وجود آمدن رانت و آقازادهپروری میشود، چون دولت دارد برای هر خریدی یارانه میدهد، احساس میکند مردم جیرهخور و نمکپرورده و حتی سربار هستند.
ه- نتیجه سرکوب ارز، رسیدن ایران به فناوری سوئیسی نیست، بلکه ایران را به بیماری هلندی مبتلا میکند.
و- در کوتاهمدت میشود ارز تزریق کرد و قیمتها را پایین آورد و مردم را در خوشی دستیابی به کالای خارجی غرق کرد. اما فنر نرخ ارز بالاخره در میرود و به نرخ سرکوب نشده میرسد، با این تفاوت که میلیاردها دلار درآمدی نفتی که باید برای توسعه کشور خرج میشد، طی سالها تباهشده است.
سیاستهای ناظر بر نرخ ارز
بهطورکلی سه سیاست ارزی قابلتصور است. سیاست ارزی ثابت، شناور و شناور کنترلشده. در شرایط مختلف دولتها ممکن است سیاستهای متفاوتی اتخاذ کنند.
نرخ ارز ثابت
در این روش دولت با تزریق دلار یا با خرید آن سعی میکند نرخ ارز را بر روی یک عدد ثابت نگه دارد. برای مثال در پنج سال گذشته دولت ژاپن سعی کرده که صد ین برابر با یک دلار بماند. در غیر این صورت ممکن بود قیمت دلار در ژاپن بهشدت سقوط کند و با گران شدن ین صادرات کالاهای ژاپنی مثل سونی و تویوتا فلج شود.
در این سیاست کمتر پیش میآید که دولت قیمت را سرکوب کند، صرافیها را ببندد و با زور و ارعاب قیمت را روی یک عدد ثابت میخکوب کند. همچنین در بیشتر کشورهایی که سعی میکنند قیمت را ثابت نگهدارند، میخواهند از صادرات کشور دفاع کنند و اجازه ندهند رشد اقتصادی باعث ارزان شدن دلار شود.
نرخ ارز شناور
به باور برخی از اقتصاددانها نرخ ارز یک قیمت است و مثل هر قیمت دیگر باید در بازار و در تعادل عرضه و تقاضا تعیین شود. ازنظر آنها دلار بهدستآمده از مبادلات خارجی باید برنامههای جدیتر از ثبات قیمت دلار هزینه شود. برنامههایی به جدیت توسعه.
این افراد باور دارند اگر قیمت دلار صد برابر شود اما بهتناسب آن تولید کالا و خدمات در جامعه بیشتر شود مردم بههیچعنوان احساس ناراحتی نخواهند داشت، هرچند خیلی بعید است در کشوری که تولید کالا و خدمات صد برابر شده، نرخ ارز پرش داشته باشد.
در این نظریه، قیمت دلار بهعنوان یک سیگنال در بازار تلقی میشود که به ساماندهی فعالیتهای اقتصادی میپردازد. این نرخ در شرایط صحیح نشان میدهد که میزان واردات و صادرات به چه شکل باید تنظیم شود.
نرخ ارز شناور کنترلشده
یک سیاست ارزی دیگر آزاد گذاشتن نرخ ارز در یک محدوده کنترلشده است. در این مدل دولت میپذیرد که نرخ ارز کمی بالا یا پایین برود. اما در صورت سقوط نرخ ارز یا سقوط ارزش پول ملی به فکر کنترل و تثبیت نرخ میافتد.
دلیل اتخاذ این سیاست میتواند متفاوت باشد. اما باور این که نرخ ارز حقیقی نیست و رشد اقتصادی از رشد صنعت و خدمات در بخش خصوصی حاصل نشده، باعث میشود که دولت همیشه نگران فروپاشی نظام ارزی باشد. دولتی که با پولپاشی بخواهد رفاه را به جامعه بیاورد، منتظر لرزههای شدید اقتصادی هم خواهد بود.